حال داستان ما و نعمت‏هایی که به چنگ می‏آوریم از همین دست است.
بخشنده اوست، ولی نه مستقیم بلکه دست به دست می‏چرخد تا به ما برسد ولی بیچاره ما که نابیناییم و بخشنده حقیقی را نمی‏بینیم و از این‏رو دستان بغل دستی خود را می‏فشریم.
و قرآن آمد تا آدم‏ها را بینا کند و به سوی بخشنده و مهربان خود هدایت کند.
آمد بگوید: ید الله فوق ایدیهم
آمد بگوید: ای شما که بر سفره دنیا نشسته‏اید و تنها دست‏های دیگر را می‏بینید یادتان باشد بالای این دست‏ها دست دیگری است که او خداست و اوست که به اینها بخشیده است پس بخشنده را دریابید و بفهمید و درست هم بفهمید.
مردم اندر حسرت فهم درست
و البته اگر بشر بخشنده و بخشاینده را یعنی رحمان و رحیم خود را می‏شناخت و می‏فهمید که بخشنده و مهربان او کیست، دیگر راه خود را مثل آب پیدا می‏کرد و از این گمراهی و سرگشتگی فارغ و رها می‏شد.
خیلی‏ها می‏خواهند بگویند بخشنده‏اند حال آنکه به قول یکی از بزرگان ستاننده‏اند و مثل هوای گرم که از آب می‏کاهد از انسان می‏کاهند.
و خیلی‏ها هم می‏خواهند بگویند اگر چیزی می‏بخشند از سر مهر و محبت است و تنها به خاطر گل روی شماست حال آنکه کم می‏دهند تا بسیار برداشت کنند و به قول معروف آب می‏‏دهند تا گلاب بگیرند.
پس به قول آن بزرگ: دیگران یا رحمان و بخشنده نیستند و یا اگر هستند رحیم نیستند، یعنی از سر مهر و مهربانی نمی‏بخشند.