ویژه نامه شهادت کوثر نبی (ص)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28495
بازدید دیروز : 8958
بازدید هفته : 371310
بازدید ماه : 28495
بازدید کل : 11085346
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 12 / 1394

بشارت دیدار الهی و شادی فاطمه علیهاالسلام
پیامبر در بستر بیماری قرار گرفته و یارانْ گروه گروه برای آخرین دیدار به حضور ایشان می‏رفتند. همسران ایشان پروانه‏وار به دور آن حضرت می‏گشتند و در این میانْ فاطمه بیش از دیگران نگران و غمگین بود.
عایشه، یکی از همسران پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم می‏گوید: رسول خدا به سخن گفتن با فاطمه پرداخت، به طوری که فاطمه سخت از آن گریان و نالان شد. هنگامی که پیامبر ناراحتی دختر خود را دید، به آرامی به او چیزی گفت که این بار فاطمه خندید. عایشه می‏گوید: از فاطمه علّت خنده پس از گریه‏ اش را پرسیدم، فرمود: گفته‏ های پدرم را فاش نمی‏کنم. پس از رحلت پیامبر دوباره این سؤال را از او پرسیدم، فاطمه گفت که پدرم فرمود: مرگ من فرارسیده است، به همین دلیل گریستم، ولی بعد فرمود: فاطمه جان، تو اولینِ از اهل بیت هستی که به زودی به من ملحق می‏شوی، و این خبر بسیار مرا شاد کرد. این لبخند فاطمه، همانند فُزْتُ و رَبّ الکعبه گفتن علی در محراب خونین و رضایت حسین در روز عاشورا است و همه، نمایانگر وجود روحی بزرگ، نشان از عشقِ به وصال این عزیزان است.
یاد قیامت و اندوه فاطمه علیهاالسلام
یاد آخرت و قیامت، از اموری بود که فاطمه علیهاالسلام را سخت پریشان و گریانْ و راحتی و آسایش فکری را از او سلب می‏کرد.
امیرمؤمنان می‏فرماید: روزی رسول اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم فاطمه علیهاالسلام را دید که از خدا ترسی بر خود می‏لرزد و غم و اندوهْ وجود بابرکتش را در برگرفته است. علت ناراحتی‏ اش را پرسید. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پدر جان، به یاد روز قیامت افتادم.
اندوه فاطمه از انقطاع وحی
یکی از غصّه ‏ها و ناراحتی ‏های زهرای اطهر علیهاالسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش، پایان یافتن نزول وحی بود.
رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم در حدیث مفصّلی می‏فرماید: فاطمه همواره بعد از من ناراحت و گریان است: از طرفی از انقطاع وحی، و از سویی دیگر از فراق من در سوز و گداز است.
ناراحتی و پریشانی بانوی نمونه اسلام از انقطاع وحی و نزول ملائکه، با آن همه سختی‏ های جان‏سوز که دید، بیانگر فضیلت و کمال او است.
عبادت حضرت فاطمه علیهاالسلام
فاطمه علیهاالسلام سمبل عبادت کنندگان آگاه و عاشق و بتول لقب آن حضرتْ به معنای از همه دل بریده و به خدا دل بسته است. برخی از افراد چنین باور داشتند که در میان اُمّت اسلام، کسی با تقواتر از فاطمه نبود. عشق بسیار او به مناجات با پروردگار، چنان تأثیری در وجود او گذاشته بود که در نمازش از ترس خُدا نَفَسش به شمار می‏افتاد و آن‏قدر در نماز می‏ایستاد که پاهایش ورم می‏کرد.
وقتی رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم دُعایی به او می‏آموزد، آن بانوی والاگهر می‏فرماید: این دُعا، از دنیا و آن‏چه در آن است، در نزدم محبوب‏تر است. به راستی فاطمه علیهاالسلام اسوه نیکویی بود که عشق به پروردگارش را در دل و جان خود، و محبّت به همه فرزندان و تمام جلوه‏های زندگی‏ اش را در مسیر آن عشق قرار می‏داد.
تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام
روزی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نزد رسول خدا رفت و تقاضای خدمتْ‏کاری کرد. پیامبر در پاسخ او فرمود: به جای خادم، هدیه‏ای به تو می‏دهم که از همه دنیا ارزشمندتر باشد. هنگامی که برای خواب آماده شدی، سی و چهار مرتبه «اللّه‏ اکبر» و سی و سه بار «الحمدللّه‏» و سی و سه مرتبه «سبحان اللّه‏» بگو. از آن روز فاطمه همیشه این ذکر را تکرار می‏کرد و این ذکرْ به نام «تسبیحاتِ حضرت زهرا علیهاالسلام » شهرت یافت. تأثیر این ذکر بدان پایه است که امام باقر علیه‏السلام فرمود: خداوند در حمد و ستایش، به چیزی برتر از تسبیح فاطمه علیهاالسلام عبادت نشده است.
درس بشردوستی
فاطمه زهرا علیهاالسلام در سراسر زندگی پرافتخار خویش، آموزگار مردمْ‏ خواهی و سمبل واقعی بشردوستی است، چنان که امام حسن مجتبی علیه‏السلام می‏فرماید: مادرم شب ‏های جمعه تا صبح بیدار می‏ ماند و پیوسته برای مؤمنان دعا می‏کرد و شگفتا که هرگز برای خود دُعا نمی‏کرد. از ایشان علّت را پرسیدم. فرمود: فرزند گرامی‏ ام، باید نخست در اندیشه همسایگان و بندگان خدا بود و سپس در اندیشه خود و خاندان خود. فاطمه علیهاالسلام در این سخن به ما می‏ آموزد که باید در همه حالْ دیگران را بر خود مقدم داشت و از خودگذشتگی نشان داد.
اُنس فاطمه با قرآن
اُنس حضرت فاطمه علیهاالسلام با قرآن و کلام وحی به گونه‏ای بود که در حال کار در منزل و آسیایِ جو مشغول خواندن قرآن بود. این انس مقدس، چنان تأثیری در اهل خانه ‏اش داشت که فضّه، خادمه او، تا بیست سال به غیر از قرآن لب نگشود و تمام پاسخ‏ های خود را با آیات قرآن بیان می‏کرد. هم‏چنین طبق نقل روایاتْ از آثار این اُنس این است که فاطمه در صحرای محشر هم قرآن زمزمه می‏کند و هنگام ورود به بهشتْ با تلاوت آیات الهی وارد می‏شود. نیز ایشان به همسرش علی علیهاالسلام وصیت کرد که برای من در نخستین شبِ مرگم و بر سر تربتم زیاد قرآن بخوان.
خوش‏رویی و خوش اخلاقی فاطمه علیهاالسلام
حضرت فاطمه علیهاالسلام در زندگی زناشویی خود، همواره با همسر بزرگوارش علی علیه‏السلام با چهره ‏ای گشاده، رویی خوش و لبانی متبسّم رو به رو می‏شد تا بدین طریق، غبار غم و اندوه از آینه وجود او بزداید و محیط خانه و خانواده را با طراوت و نشاطْ و به دور از یک نواختی و خستگی سازد. تأثیر معجزه ‏آسای خوش‏رویی و خوش اخلاقی برای تمامی مردان و زنان، به ویژه جوانان در سخن گران‏سنگ فاطمه زهرا به خوبی نمایان است که فرمود: «پاداش خوش‏رویی در برابر مؤمن، بهشت است».
پاسخ‏گویی به پرسش‏ های مذهبی
پاسخ‏گویی به پرسش‏ های فکری و فرهنگی افراد، جلوه ‏ای ارزشمند از ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه است. این ویژگی چشم ‏گیرْ در زمانی نمایان می‏شد که زنان را نه تنها فردی هم‏چون دیگر افراد نمی ‏انگاشتند، بلکه انسان نیز نمی‏دانستند و دختران را مایه ننگ و سرافکندگی خانواده می‏ شمردند. او، هم به امور خانه می‏ پرداخت و هم مرجع علوم و معارف الهی بود. از نظر علمْ جُز با امام معصوم قابل سنجش نبود و از نظر اخلاق و برخوردها، باید وی را با پدر بزرگوارش مقایسه نمود. آن حضرت روش برخورد با مردم، به خصوص کسانی را که در حوزه دین ابهاماتی داشتند، از پدرش آموخته بود.
خطبه حضرت فاطمه علیهاالسلام
سخنوری فاطمه علیهاالسلام با زیباترین و بلندترین کلمات و گزیده ‏ترین معانی، بدون خواندن از نوشته ‏ای و در جمع بی شماری از مردم مدینه، نگین ذرّینی از ارزش‏های او را نمایان می‏سازد، به گونه ‏ای که دوستان و دشمنانْ از معانی بی پایان و جلوه دلربای الفاظ، انگشت حیرت بر دهان گذاشته‏ اند و بزرگان عرصه ادب، به تفسیر و توضیح کلمات و عبارات این خطبه پرداخته‏ اند. خطبه تاریخی و حکمت‏ آموز او در شهر مدینهْ در حضور بزرگان مهاجر و انصار، به قدری غنی و پربار است که اگر آن‏را از کرامات صدیقه زهرا قلمداد کنیم، سخنی به گزاف نگفته ‏ایم. در این خطبه، حیاتی ‏ترین مسائل اسلام و انسان چون: توحید، نبوت، امامت و معاد، با عباراتی بسیار زیبا و با فنون بی ‏شمار ادبی و کلامیْ به تصویر کشیده شده است.
حضرت فاطمه علیهاالسلام ، مادر نورِ چشمان پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم
حضرت زهرا، دو گل و دو ریحانه خاندان نبوت و امامت را در آغوش ِ خود پرورش داد و بیش از هر مادری، در تربیت آنان می‏کوشید؛ زیرا این دو، نه تنها دو فرزند او که دو نور چشم پیامبر بودند. گاهی حضرت رسول صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم به فاطمه علیهاالسلام می‏فرمود: دو ریحانه‏ام حسن و حسین را بیاور. وقتی حضرت زهرا آنان را نزد پیامبر می‏برد، آن حضرت آن دو کودک را به سینه خود می‏ چسباند و می ‏بوسید و مانند گل می ‏بویید.
حضرت زهرا مجتبایی را تربیت کرد که با صلحشْ اسلام را حفظ و سیدالشهدایی را پرورش داد که با جنگشْ اسلام را نگهداری کرد و به یقین، کسی به جز زهرا نمی‏توانست چنان فرزندانی را به جامعه اسلام تحویل دهد که ولایت و محبّت آنان، اساس اسلام و دوری از آنانْ پایه کفر باشد. او این وظیفه سنگین را به خوبی انجامْ و درس چگونه تربیت کردن را به نسل‏ های آینده و مادران تاریخ آموخت.
پرورش شوق پرستش و عبادت در فرزندان
مناجات‏ های جان‏سوز حضرت فاطمه علیهاالسلام و درس‏آموزی فرزندان از این سیره، خواندن دعاهای آموزنده، توجه آن حضرت به شب‏های قدر و هنگام غروب آفتاب برای شبْ ‏زنده ‏داری و دعا کردن فرزندان، آماده ‏سازی کودکان برای آشنایی با قرآن، و نماز و راز و نیاز با خداوند در خُردسالی، از شیوه ‏های تربیتی فاطمه زهرا(س) بود و این‏گونه، سرزمین پاک و پرطراوت وجود فرزندانش را آماده پذیرش بذرهای بالندگی و بینش صحیح می‏کند.
فاطمه(س)، بهترین یار علی(ع)
حضرت زهرا(س) در تمام نُه سالی که با علی زندگی کرد، همسری نمونه بود که به تمام وظایف همسری خود عمل می‏کرد و هیچ‏گاه علی را آزرده ‏خاطر نکرد. هرگز سخن خود را بر گفته او برتر ندانست و همواره همسری مطیع و دل‏سوز بود. در جواب امیرمؤمنان که پرسید: فاطمه جان! چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم کنم؟ گفت: علی جان! من از پروردگارم حیا می‏کنم چیزی را که تو به فراهم آوردن آن توان نداری، از تو بخواهم. در مواقع جنگ که علی علیه‏السلام خسته از نبرد با کفار باز می‏گشت، فاطمه به پرستاری‏ اش می‏پرداخت و زخم‏ هایش را مرهم می‏نهاد، شمشیر خون‏ آلود و لباس‏های خونین حضرت را می‏شست و به قدری با او مهربانی می‏کرد که حضرت تمام خستگی‏ها و ناراحتی‏های جنگ را فراموش می‏کرد. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «هرگاه به خانه باز می‏ گشتم، تمام غم‏ها و ناراحتی‏ هایم از بین می‏رفت».
خانه فاطمه(س)
در مدینهْ شهر پیامبر، خانه‏ای بود که رسول خدا به آن خانه و اهلش عشق می‏ورزید. خانه ‏ای که محلِّ رفت و آمد فرشتگان و نیز بسیار ساده و به دور از تجملات دنیایی بود. حضرت امام خمینی(ره)، خانه فاطمه و اهلش را این گونه وصف می‏کند: «این خانه کوچک فاطمه(س) و این افرادی که در آن خانه تربیت شده‏اند که به حَسَب عدد چهار، پنج نفر بودند که به حَسَب واقع تمام قدرتِ حق تعالی را تجلّی دادند و خدمت‏ هایی کردند که ما و شما و همه بشر را به اعجاب درآوردند. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه‏گاه نور عظمت الهی و پرورش‏گاه زُبدگان اولاد آدم است. زنی که در حجره ‏ای کوچک و خانه محقری، انسان ‏هایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاکْ تا آن سوی افلاکْ و از عالم مُلکْ تا آن روی ملکوت اعلا می‏درخشد».
فاطمه، در آینه محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم
فاطمه علیهاالسلام در آینه محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم حوریه ‏ای در سیمای انسان، هم ‏سخن فرشتگان، گل زیبا و عطرآگین بوستان رسالت، پاره وجود، رگ حیات، قلب پیامبر، محبوب دل، عزیزترینِ انسان‏ها در نزد او، و از شجره مقدس رسالت و از نور وجود خود اوست. او رُکنی از ارکان شکوه ‏بار ایمان، کشتی نجات، رمز خلقت، معیار شناخت حق از باطل، و شبیه‏ ترین افراد به پیامبر در اندیشه، گفتار، رفتار، سیما و سیرت است. دوستی او، هم‏ردیف دوستی پیامبرْ و پاداش زیارتش، بسان زیارت آن حضرت است و به رهروان راه آسمانی‏اش، نوید نجات و بهروزی داده‏ اند. او در آینه محمد، تنها بانویی است که همتا و هم شأن امیرمؤمنان و کوثر نورافشانی است که خداوندْ قلب او را سرشار از یقین کرده است.
بوسه باران فاطمه علیهاالسلام
فاطمه در پرتو عقل کامل خودْ دوستی و دشمنی، خواستن‏ ها و نخواستن‏ ها و تمامی جلوه‏ های احساس خود را در معیار خداوندی قرار داده بود. از این رو، رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلمپیوسته دختر عزیزش را بوسه باران می‏کرد. پیشانی‏ اش را می ‏بوسید که بیانگر تأیید اندیشه و فکر وی بود و بر دستان او بوسه می‏زد تا به همه بفهماند، که اعمال و رفتار دخترم مورد قبول من است، هر کس با اندیشه‏ های او مخالفت کند، با من دشمنی و مخالفت کرده است.
محبت بی‏ مانند فاطمه علیهاالسلام به پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم
حضرت زهرا علیهاالسلام به پدرش دو نوع محبت داشت: او حضرت رسول را مهربان‏ترین و کامل ‏ترین پدر می‏دید و بالاترین محبت فرزندی را به او داشت، ضمن این‏که یکی از اُمت پیامبر هم بود و او را بالاترین و شریف‏ترین موجودْ و برترین پیامبری دید. عایشه می‏گوید: «هرگاه پیامبر بر فاطمه(س) وارد می‏شد، فاطمه به احترام پدر از جا برمی‏خاست و دست مبارکش را می‏ بوسید و او را بر جای خود می‏نشاند». از جمله احادیثی که رابطه عاطفی رسول خدا و زهرا را به خوبی نشان می‏دهد، این روایت است که: «در هنگام جنگ اُحد، هنگامی که فاطمه و صفیه، عمه پیامبر به رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم نزدیک شدند، حضرتْ به علی فرمودند: عمّه‏ ام را از من دور نگه دارید، ولی مانع فاطمه نشوید. فاطمه وقتی چهره حضرت را زخمی و دهان او را آغشته به خون دید، فریاد زد و شروع به پاک کردن خون‏ها کرد و می‏گفت: خشم خدا بر کسی که چهره رسول خدا را خونین کرده، شدّت یابد».
ادب حضرت فاطمه علیهاالسلام
حضرت فاطمه، در پرتو حساسیت روح و سرعت فهمشْ در رعایت قانون و آداب اجتماعی سرآمد بود. مفسّران نوشته ‏اند بعد از این آیه شریفه که می‏فرماید: «خطاب کردن پیامبر را در میان خود، مانند خطاب کردن برخی از خودتان، به برخی دیگر قرار ندهید.» نازل شد که به معنای این است که پیامبر را با عنوان مورد نظر خدا و هماهنگ با رسالت او صدا زنند، نه با اسم تنها، ریحانه پیامبر که سمبل ادب و پیش‏تاز در عمل به قرآن شریف بود، دیگر پیامبر را «پدر» صدا نزد ؛ بلکه با عنوان رسالت «یا رسول اللّه‏» صدا می‏زد. تا این‏که پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم فرمود: «فاطمه جان! این آیه درباره تو و فرزندانت نازل نشده است. تو از من هستی و من از تواَم. تو به من «بابا» بگو که این عبارت، قلب مرا بهتر زنده می‏کند و پروردگارت را خشنود می‏سازد».
محبّت پیامبر به حضرت زهرا علیهاالسلام
محبّت بی‏مانند رسول خدا و فاطمه به هم‏دیگر، فراتر از محبت پدر و فرزندی بود. رابطه آن دو، پیوندی روحانی بود که ریشه در شناخت این دو شخصیّت شگرف و ارجمندْ از عظمت وجودی یک‏دیگر و هم‏دلی آنان داشت. پیامبر، هر بامداد و شام‏گاه از پنجره‏ ای که خانه فاطمه را به خانه‏اش پیوند می‏داد، به او سلام و درود می‏فرستاد. پیامبر در منبر و محراب و کوچه و خیابان، و در برابر آشنا و بیگانه و در هر محفل و مجلسی، از فاطمه تجلیل می‏کرد. وقتی فاطمه(س) به خانه علی می‏رفت، پیامبر تاب جدایی او را در خود نمی‏دید. پیش از هر سفر، آخرین خداحافظی را از دخترش می‏نمود و توشه از چهره او بر می‏گرفت و در بازگشت از سفرْ پیش از همه، به دیدار او می‏رفت.
پاداش پرشکوه آموزگاران دینی
پاسخ‏گویی به پرسش‏های دینی، فکری و فرهنگی، جلوه‏ای ارزشمند از ابعاد شخصیتی حضرت زهرا است. روزی زنی نزد زهرا آمد و گفت: مادر پیری دارم که در مسائل نماز مشکلاتی دارد، مرا فرستاده تا از شما سؤال کنم. حضرت فرمود: بپرس و آن زن هم مسائل فراوانی مطرح کرد و یک یک پاسخ شنید. همین که احساس کرد پرسش‏هایش زیاده از حد شده، خجالت کشید و گفت: بیش از این نباید شما را زحمت دهم. ولی فاطمه به او فرمود: اگر کسی را اجیر کنند که بار سنگینی را تا ارتفاع بالا ببرد و در پایانْ یک صد هزار دینار طلا مُزد بگیرد، آیا این کار مشکل است؟ زن جواب داد: نه، هرگز! آن‏گاه حضرت پاداش پاسخ دادن به پرسش‏ های مردمان را بی‏شمار دانسته و حدیثی از رسول خدا درباره ارزش علم و عالم بیان کرد، به گونه‏ای که آن زنْ شادمان و خرسند با حضرت فاطمه سلام الله علیها خداحافظی کرد و رفت.
امور مورد علاقه حضرت فاطمه(س)
هر کس به تناسب اندیشه، عقیده و دریافت خویش از زندگیِ در دنیا، به چیزهایی دل می‏بندد و به کارهایی دل‏خوش می‏دارد. حضرت فاطمه به دلیل اوج اندیشه و آراستگی به ارزش‏های والای انسانی، در زندگیِ این جهانْ به پیوندی دائمی با خدا، نگرش بر چهره پیامبر، و مهر به انسان‏ ها برای خشنودی خدا دل‏خوش است. او در این مورد فرمود: «مردم! از دنیای شما سه چیز برایم دوست‏داشتنی است: تلاوتِ متفکرانه آیات قرآن، نگرش درس‏آموز بر چهره پرمعنویت پیامبر و الهام از راه و رسم زندگی آزادمنشانه و خداپسندانه او، و بشرْدوستی و مردمْ‏ خواهی و انفاق در راه خدا».
پیروان واقعی پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم
بانویی حق‏جو به خواست همسرش به محضر فاطمه علیهاالسلام شرف‏یاب شد تا از مادر ائمه هدی بپرسد که با چه اندیشه و عملکردی، از پیروان پیامبر خدا به شمار می ‏آید؟ حضرت فاطمه(س) به جای پاسخی فردی، معیار جامعی را برای تمام نسل‏ ها ترسیم نمود. ایشان فرمودند: «اگر به راستی به آن‏چه ما براساس فرمان‏ های خدا به شما امر می‏کنیم، عمل کنید و از آن‏چه هشدارتان می‏دهیم، دوری جویید، از پیروان ما هستید و به حقْ از دوست‏داران ما، و اگر جز این باشد، در آن صورت شما از راه و رسم، فرهنگ، اخلاق و دین ما بیگانه‏ اید».
حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم
مصیبت از دنیا رفتن پیامبر، همه اهل مدینه را غمگین ساخته بود، ولی در میان آنانْ غم و اندوه فاطمه علیهاالسلام از همه بیشتر بود. ایشان از فرط گریه و زاری آرام و قرار نداشت و این حالتْ تا زمان رحلت ایشان ادامه یافت. امیرمؤمنان می‏فرماید: «وقتی که پیکر پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم را در پیراهنش غسل می‏دادم، فاطمه(س) گفت: پیراهن پدرم را نشان بده و وقتی که چشمش به پیراهن افتاد، شروع به بوییدن نمود و در همان حالْ بیهوش شد. پس از این اتفاق، پیراهن را از نظرش پنهان کردم».
در سوگ خورشید
زهرا علیهاالسلام در هفتمین روز از درگذشت خورشید رسالت، با روح بزرگ پدرْ سخن‏ ها گفت؛ از جمله فرمود: وا محمدا! ای برگزیده پروردگار وای بهار یتیمان...! چه کسی در برابر قبله و جای‏گاه نماز تو بایستد و چه کسی دختر غم‏دیده تو را پناه باشد؟ این جملاتْ نشانه ‏ای از معرفت فاطمه است. اوست که می‏فهمد چه فاجعه ‏ای برای بشریّت پیش آمده، اوست که می‏فهمد انقطاع وحی یعنی چه و به سوگ می‏نشیند.
وصیت‏ های حضرت فاطمه علیهاالسلام به امام علی علیه‏السلام
فاطمه علیهاالسلام در آخرین لحظات پرواز روح از پیکر پاکش، سفارش‏هایی به همتای زندگی‏اش علی علیه‏السلام نمود که برگزیده آن بدین صورت است: ای پسر عمو! بعد از من «اَمامه» دخترْخواهرِ زینب را به عقد خود در بیاور، زیرا او برای فرزندانمْ در مهربانی مانند من است. خودت مرا غسل و کفن کن، نماز بخوان و شبانه دفن کن. با بانگ بلند با حسن و حسینم صحبت مکن، زیرا تا لحظاتی دیگر، آنان یتیم و بی‏مادر خواهند شد. از جانب من، فرزندانم را تا روز قیامت سلام برسان.
پرواز به سوی ابدیت
آفتاب وجود فاطمه علیهاالسلام در حال غروب کردن است. فاطمه علیهاالسلام از اَسماء، یار وفادارش خواست که آب وضو برایش فراهم کند. پس وضو گرفت و خود را خوش‏بو کرده و لباس‏ های نو خویش را پوشید و برای ملاقات با پروردگارش آماده شد. بعد رو به قبله خوابید و به مناجات عاشقانه با حضرت حق پرداخت. اسماء می‏گوید: «در این هنگام، صدای او خاموش شد. به درون اتاق رفتم و دیدم روح قدسی‏اش به آشیانه اصلی خود پرواز نموده است».
خبر از دنیا رفتن فاطمه علیهاالسلام به علی علیه‏السلام رسید. حضرت علی علیه‏السلام با صورت به زمین افتاد و ناله‏ای جان‏سوز سر داد و گفت: «ای دختر محمد! بعد از تو دلم به چه کسی تسلّی یابد که تو تنها تسلاّی خاطر من بودی».
----------------------------
ماهنامه گلبرگ ش41


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی