چرا از ایمان خود لذت نمی بریم؟

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

چرا از ایمان خود لذت نمی بریم؟

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

چرا از ایمان خود لذت نمی بریم؟

انسان با داشتن حواس پنج گانه ظاهری، می تواند به فهم های مختلفی دست پیدا کند؛ اما برای فهم فراتر از آن نیازمند حواس دیگری است که حواس پنج گانه را یارای فهم آن نیست. مسائلی که از امور معنوی اند، ممکن است که با حواس ظاهری تا حدودی در فهم کمک کار باشد، اما در عین حال برای فهم کامل، نیازمند حس درونی و فطری دارد.


ایمان امری درونی و معنوی

از جمله ی مسائلی که انسان در فهم آن نیازمند حس درونی و فطری است، ایمان است؛ که باید توسط حس درونی و فطری فهمیده شود؛ چنانچه امیرالمومنین علیه السلام در مورد ایمان، می فرمایند: «إِنَّ الْإِیمَانَ یَبْدُو لُمْظَةً فِی الْقَلْبِ؛ کُلَّمَا ازْدَادَ الْإِیمَانُ، ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ.» یعنی: «ایمان‌ در دل‌ چون‌ نقطه سفیدی‌ پیدا می‌شود، هرچند ایمان‌ افزوده‌ شود آن‌ نقطه سفید فزونی‌ می‌گیرد.»

آنچه از این حدیث بدست می آید، اینکه ایمان امری معنوی است که در قلب آدمی رشد و نمو پیدا می کند که با قلب و حس درونی و فطری می توان آن را درک نمود.


ایمان دارای حالات و مراتب

ایمان دارای حالاتی است که با حواس پنچ گانه ظاهری قابل فهم و درک نیست. یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت درباره ایمان سؤال مى کند آن حضرت مى فرماید: «الایمَانُ حَالاتٌ وَدَرَجَاتٌ وَطَبَقَاتٌ وَمَنَازِلُ فَمِنْهُ التَّامُّ الْمُنْتَهَى تَمَامُهُ وَمِنْهُ النَّاقِصُ الْبَیِّنُ نُقْصَانُهُ وَمِنْهُ الرَّاجِحُ الزَّائِدُ رُجْحَانُهُ قُلْتُ إِنَّ الایمَانَ لَیَتِمُّ وَیَنْقُصُ وَیَزِیدُ قالَ نَعَمْ»؛[1]

ایمان حالات و درجات و طبقات و منازلى دارد که بعضى از آن کامل است و به منتهاى کمال رسیده است و بعضى ناقص است و نقصانش کاملاً آشکار است. بعضى رجحان دارد و در حال افزایش است. راوى مى گوید: از آن حضرت پرسیدم: آیا ایمان کم و زیاد مى شود؟ فرمود: آرى. (و به یقین کم و زیاد شدن آن براثر اعمال صحیح و غلط و اعمال نیک و بد است)».

پس با توجه به این حدیث گهربار هم ایمان دارای حالات و درجات مختلف است و هم امری معنوی است و نه ظاهری.


عوامل نچشیدن مزه ایمان

اما سوال این است که چه اعمالی انسان انجام می دهد که ایمان از قلبش خارج شده و حتی طعم معنوی ایمان را هم نمی چشد؟

در منابع روایی، برخی از اعمال هستند که با انجام آن، انسان به مزه ایمان دست پیدا نمی کند و طعم آنرا نخواهد چشید؛ که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود.


1. ترک دروغگویی

دروغگویی اگرچه به شوخی، از جمله عواملی است که باعث می شود آدمی طعم ایمان را نچشد؛ چنانچه در حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام می خوانیم: «لا یجِدُ عبدٌ طعمَ الإیمانِ حتّى یترُکَ الکذبَ هَزْلَهُ و جِدَّهُ.»[2]

یعنی: «هیچ بنده اى طعم ایمان را نمى چشد مگر آنگاه که دروغ گفتن را، به شوخى یا جدّى، ترک گوید.»

حکمت نچشیدن مزه ایمان
شاید حکمت نچشیدن مزه ایمان توسط فردی که ولو به شوخی، دروغ می گوید این باشد که با دروغگویی، انسان نسبت به خدایش جرئت پیدا می کند و جرئت باعث می شود که دیگر گناه در نظرش کم اهمیت جلوه نماید؛

چنانچه امام باقر (علیه السلام) فرمود که پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) به فرزندانش می فرمود: «از دروغ گفتن بپرهیزید، چه بزرگ و چه کوچک، شوخی و یا جدّی باشد، زیرا شخص وقتی که در چیز کوچک دروغ بگوید به بزرگش نیز جرأت پیدا می کند...»[3]

پس انسان دروغگو هیچگاه طعم ایمان را نخواهد چشید.


۲. نداشتن فهم دینی، صبر و تدبیر در معاش

در برخی از احادیث، نداشتن این سه صفت موجب می گردد که انسان طعم ایمان را نچشد؛ مثلاً در حدیثی از امام على علیه السلام این گونه آمده که: «لا یذوقُ المَرءُ من حَقیقةِ الإیمانِ حتّى یکونَ فیهِ ثلاثُ خصالٍ: الفقهُ فی الدِّینِ، و الصّبرُ على المَصائبِ، و حُسْنُ التّقدیرِ فی المَعاشِ.»[4]

یعنی: «آدمى حقیقت ایمان را نمى چشد مگر سه خصلت در او باشد: فهم در دین، صبر در برابر مصائب، و برنامه ریزى درست در امر معاش.»؛

نکته مهم و زیبا
نکته بسیار زیبا و مهمی که در مورد این حدیث، می توان گفت اینکه؛ هر سه موردی که در این حدیث تحت عنوان ویژگی های چشیدن طعم ایمان بیان شده دقیقاً در حدیث دیگری، تحت عنوان ویژگیهای کمال بیان شده؛ آنجایی که امام باقر علیه السلام فرمودند: «اَلْکَمَالُ کُلُّ اَلْکَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ اَلْمَعِیشَةِ»[5] یعنی «تمامى کمال دانش اندوزى در دین و بردبارى بر ناگوارى و اندازه‌دارى مخارج زندگى است.»

از این رو می توان نتیجه گرفت که: بالاترین کمال ها توسط همان ویژگیهایی حاصل می شود که با آن ویژگیها می توان طعم ایمان را چشید؛ پس طعم ایمان، بالاترین کمالات است.

اکنون در مورد هر یک از موارد سه گانه توضیح مختصری ارائه می دهیم:

اولین ویژگی: فهم دینی
فهمیدن و بصیرت دین، یکی از بالاترین کمالات در دین است؛ و همچنین علامت آن است که خداوند خوبی بنده اش را خواسته است؛ چرا که در حدیثی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرمایند:« إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی اَلدِّینِ وَ أَلْهَمَهُ اَلْیَقِینَ.»[6] هر گاه خدا خوبی بنده ای را خواهد، به وی بینایی در دین عطا فرماید و یقین الهام کند.

دومین ویژگی: صبر در ناگواری ها
زندگی در دنیای فانی، علاوه بر راحتی ها و خوشی ها، گاهی سختی هایی نیز بدنبال دارد؛ که اگر انسان نگرشش به دنیای فانی، زودگذر بودن و تمام شدن همه ی غم ها و سختی ها باشد، در ناگواریها می تواند صبر پیشه کند؛ با صبر بر ناگواری هاست که آدمی، طعم حقیقت ایمان را می چشد؛ چون گر صبر کنی زقوره حلوا سازی؛ یک از آثار طبیعی صبر در ناگواریها این است که آدمی پس از صبر، واقعاً شیرینی آنرا احساس می کند؛ و این ضرب المثل، به همین معناست.

سومین ویژگی: اندازه داری در مخارج زندگی
یکی از آفت های جامعه اسلامی، افراط یا تفریط در مخارج زندگی است؛ برخی با افراط در مخارج زندگی، دچار اسراف و یا تبذیر می شوند که این دو در دین بشدت مورد نکوهش واقع شده است؛

اسراف، افراط در خرچ
قرآن کریم در مورد اسراف می فرماید: «کلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفین»[7] بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.»

قبول نشدن دعای اسراف کننده
کسانی که نه تنها خدا دوستشان ندارد و دعایشان هم مستجاب نمی شود؛ چنانچه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «چهار دسته هستند که دعایشان مستجاب نمی شود: ... سوم،  کسی که مالی داشته و آن را ضایع کرده است، می گوید: «اللهم ارزقنی» خدایا به من روزی بده! می فرمایند: «الم آمرک بالاقتصاد؟» آیا تو را به اقتصاد و میانه روی و اعتدال در خرج، امر نکردیم.[8]

بخل، تفریط در خرچ
قرآن کریم، تفریط، که در اینجا، همان بخل است را نیز قبول ندارد؛ و می فرماید: «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»[9]

«و کسانى که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل مى‏ ورزند هرگز تصور نکنند که آن [بخل] براى آنان خوب است؛ بلکه برایشان بد است به زودى آنچه که به آن بخل ورزیده‏ اند روز قیامت طوق گردنشان مى ‏شود...»

پس بخل و خرچ نکردن در راه درستش، طوق دور گردن در پی دارد.

میانه روی در خرچ
اگر مومن بخواهد، طعم ایمان را بچشد، باید در زندگی میانه رو باشد؛ امیرالمومنین علیه السلام، در مورد قصد می فرمایند: «علیک بالقصد فی الامور»[10] بر تو باد میانه روی در کارها.

پس اگر این دو صفت در آدمی نباشد، طعم ایمان را نخواهد چشید.

پی نوشت:

[1]  الکافی، کتاب الإیمان و الکفر، بَابٌ فِی أَنَّ اَلْإِیمَانَ مَبْثُوثٌ لِجَوَارِحِ اَلْبَدَنِ کُلِّهَا،  ج2، ص38
[2]  بحار الأنوار، ج72، ص 249، ح14.
[3]  ارشاد القلوب، ج2، ص236.
[4]  بحار الأنوار : 71 / 85 / 29
[5]  تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، ج1، ص292
[6]  غرر الحکم، ج 1، ص 291
[7]   اعراف /31.
[8]  تفسیر کنز الدقائق، ج 9، ص 424
[9]  سوره آل عمران، آیه ۱۸۰
[10]  غررالحکم، فصل 49، ص 483

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: خداشناسی
برچسب‌ها: خداشناسی

تاريخ : پنج شنبه 20 / 4 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.