زن و مرد با انتخاب همسر، سفر پر فراز و نشیبی را آغاز میکند که شمار زیادی از اعضای جامعه به ویژه نسلهای بعدی را در بر خواهد گرفت. خانواده به مثابه نخستین پایگاه آموزش و پرورش، اساسیترین عامل شکلگیری شخصیت و هویت فرزندان میباشد. به همین لحاظ هر گونه نارسایی و یا ناهنجاری در ساختار خانواده میتواند در روند رشد و پرورش کودکان تأثیر کاملاً نامطلوبی داشته باشد.
امروزه ثابت شده است به همان میزانی که فضای خانواده مهآلود باشد ، بهداشت روانی فرزندان نیز به همان نسبت در معرض خطر و آسیب قرار میگیرد. در صورتی که خانوادهها فلسفه وجودی خود را به بوته فراموشی بسپارند و یا اصولاً ندانند با چه هدفی تشکیل یافتهاند، چهره مقدس خانواده خدشهدار گردیده و ستیزهجوییها، مجادلهها، طردها و قهرها، تأییدها و تکذیبهای ناروا و نابخردانه بر فضای خانه بال خواهد گشود و در این میان والدین که عهدهدار مدیریت، هدایت و اداره امور خانوادگی میباشند به کلی نقش و نفوذ منطقی و ارشادی خود را از دست خواهند داد.
در یک چنین خانوادههایی فرزندان احساس آرامش و ایمنی نداشته و با مشاهده نابسامانیهای موجود در خانه، مدام نگران آیندهشان میباشند.
در اینجا باید این نکته را متذکر شد که محیط و شرایط خانوادگی میتواند عاملی تشویق کننده و یا بازدارنده در زندگی فرزندان باشد. خانوادههایی که افراد آن با هم هستند، با هم کار و تفریح میکنند، همیاری و در امور مختلف رایزنی و اتفاق نظر دارند نوجوانانی با اعتماد به نفس بالا خواهند داشت.
اما کودکان و نوجوانانی که در خانوادههایی پرتنش همراه با سوءظن و عیبجوییهای همیشگی رشد میکنند و بزرگ میشوند در پیدایی و تشخیص هویت خویش دچار سردرگمی و تناقض شده و بسیار شده که به بیراهه میروند.البته دختران به علت آسیب پذیری بالاتر ،تاثیر بیشتری می گیرند. برآورده نشدن نیازهای شخصیتی و اجتماعی نوجوانان در حد معقول، مشکلات فراوان رفتاری برای آنان و بخصوص دختران نوجوان در پی خواهد داشت.
در سنین نوجوانی که مرحله شکلگیری شخصیت و آماده شدن برای ورود به عرصههای مختلف زندگی است و باید از حمایتها و راهنماییهای عاطفی پدر و مادر بهرهمند گردد، چنانچه یک دختر نوجوان احساس ناامنی و بیپناهی کند دچار انواع اختلالات رفتاری و شخصیتی خواهد شد.
الگوپذیری کودکان از پدر و مادر آغاز وبه پذیرش نقشهای جنسی در دوران بلوغ و پس از آن میانجامد. با فقدان و یا قطع روابط سالم و اصولی خانوادگی فرآیند هویتیابی دچار اختلال خواهد شد.
مشاجرات دائمی میان پدر و مادر یا سایر افراد خانواده موجب برهم خوردن تعادل عاطفی در دختران میشود و آنان همواره در اضطراب و ترس زندگی خواهند نمود چرا که دائما نگرانند که مبادا این منازعات و تنشها باعث محرومیتشان از محبت مادر یا پدر بشود.
به همین دلیل پدران و مادران آگاه باید توجه داشته باشند که تشنج در محیط خانوادگی منتهی به تشویش، فشار روانی، ناامنی و میل به افکار ناسالم در دختران نوجوان خواهد شد.
تعارضات میان اعضای خانواده بر وحدت و یگانگی آن لطمه زده و موجب بروز پرخاشگری و زوال آن میگردد. در چنین خانوادههایی، یک دختر نوجوان احساس خواهد کرد که به خانوادهاش تعلق ندارد، آنها را الگوی خوبی برای تبعیت نخواهد دانست و به رفتارهای متعارض و ناسازگار کشانده خواهد شد. اهمیت این قضیه آن چنان است که میتوان گفت نوجوانان دختر دارای مسائل شخصی و ناسازگاریهای بیشتر عمدتا در خانوادههای پرمشاجره مشاهده میشوند و به همین لحاظ است که باید دانست در هر دوره و جامعهای که نهاد خانواده رو به ضعف و سستی نهاده، بنیادهای اخلاقی و اجتماعی در کل جامعه متزلزل خواهد شد و در این میان نقش دختران نوجوان به عنوان مادران و همسران آینده، نقشی بسیار مهم و اساسی در شکلگیری آینده جوامع خواهد بود.
منبع : آفتاب
نظرات شما عزیزان: